نوشته اصلی توسط
naser_m25
با سلام
ناصر هستم نزدیک 30 ساله و مجرد ، دارای مدرک دکترای دامپزشکی ولی چون تازه شروع به کار کردم سرمایه آنچنانی ندارم . اردیبهشت ماه سال گذشته با خانومی آشنا شدم که 3 سال از من کوچکتر بود و دانشجوی کارشناسی ارشد. من به مدت 8 ماه این آشنایی رو از خانواده ام پنهان کردم چون خجالت می کشیدم و عکس العمل آنها را نمی دانستم تا اینکه آذر ماه پارسال دیگر طاقت نیاوردم و از آنها خواستم به خواستگاری آن خانم بروند. آنها هم در کمال تعجب من با روی باز پذیرفتند. خانواده من خانواده ای کاملا فرهنگی و تحصیل کرده است .پس از حدود یک ماه بصورت کاملا منطقی ایراداتی که از طرف خانواده و حتی خود خانم بود را به من گوشزد کردند مثلا انتظارات مادی ، مشکلات اخلاقی و فرهنگی و ... و به من حق انتخاب دادند ولی گفتند اگر با این فرد ازدواج کنم چنین مشکلاتی در زندگی ام پیدا خواهم کرد. من هم بصورت کاملا منطقی آن خانم را رد کردم با اینکه حدود سه ماه به من التماس و زاری می کرد من جوابش را ندادم تا اینکه اواخر اسفند پارسال روابط ما بصورت کامل قطع شد. الان با گذشت یک سال از آن واقعه ذهنم بسیار درگیر است . همه می گویند که چون اولین خانمی بوده که تا این حد با او صمیمی شدی برای همین ذهنت درگیر است. برخی هم می گویند با همان خانم یا کس دیگری ازدواج کنی حالت بهتر می شود. ولی با دیدن مشکلات سر راهم در آینده اگر خانواده ام التماسم هم بکنند که با آن خانم ازدواج کن ، نمی توانم بپذیرم. ولی در ناخودآگاه ذهنم مرتب او را می بینم و افسوس می خورم. عذاب وجدان عجیبی دارم. چند روز پیش خواستم از او حلالیت بطلبم ولی او پیام های اس ام اس مرا با ناسزا پاسخ گفت. من شخصی بودم که از دود سیگار هم متنفر بودم ولی اکنون بعد از آن واقعه روزی نزدیک یک پاکت سیگار تمام می کنم. من روزی حداقل 3 روزنامه می خواندم و 100 صفحه بطور میانگین کتاب مطالعه می کردم ولی اکنون آخرین باری که روزنامه خواندم به 4 ماه پیش بر می گردد. وقتی هم که قصد مطالعه دارم هی او جلوی چشمم می آید و اذیت می شوم. می خواستم بپرسم آیا راهی وجود دارد که من او را فراموش کنم ؟؟؟ یا می ترسم بعد از ازدواج با یک نفر دیگر باز از لحاظ ذهنی اذیت شوم. من یک دوست داشتن خاصی در وجودم حس می کنم. با اینکه آن خانم شاید به من فکر هم نمی کند. اگر هم کسی بگوید از روی هوس است اقرار می کنم آن خانم نه محبت خاصی به من نشان داده و نه قیافه زیبایی دارد. لطفا مرا راهنمایی کنید می ترسم به دام اعتیاد بیفتم . فقط در مورد ازدواج من اصرار نکنید چون توانایی ندارم.